پس از آن که به من ول کردی ورفتی
شبی دیدم که بی زَفتی،تو وا أغیار می رفتی
وَهَه،واشتا که اُمدی مه به تو اُنشُو
وَهَه،واشتا که از چشمُنِ مه کَفتی
تو که رفتی مه غم ماخَرد ولی حالا
خورُم افسوس که بِی چه زودتر از ایی تونرفتی
نخواهم من تُواسید که بیایی باز پَشتا،تو
وَهَه رفتی وَهَه رفتی،که الله برنگردی
مدو پَهلیم مدو پَهلیم که یَک تاسنگِ سفت وسخت حَوالَت میکنم در دَم
وکُهن کُهنَت کنم من وا دو دَنگ مسمالِ آهِندی که باشد هر دو دَنگ زَهری
اگر ایسُف بخواهد تا گذارد پینچ در مُهرَت
نخواهد کرد به تو رحمی
شعر محلی قشم...برچسب : شبی دیدم توی خوابم,شبی دیدم کنار بوستانی,شبي ديدم توي خوابم, نویسنده : 7shermahalli2 بازدید : 160